تبيين ويژگيهاي مديران از ديدگاه حضرت علي (ع) در نهجالبلاغه، و سيماي حضرت مهدي(ع)دركلام نبوي ادامهی مطلب
تبيين ويژگيهاي مديران از ديدگاه حضرت علي (ع) در نهجالبلاغه
نويسنده:آرش آقاجاني
خبرگزاري فارس: به منظور انتخاب اصلح، بايد معيارهايي وجود داشته باشد تا مديران و كارگزاران با آن معيارها سنجيده و ارزيابي شوند. با توجه به حجيت كلام معصوم(ع)، در اين مقاله سعي شده است معيارهاي مديران جامعه اسلامي از نظر حضرت علي(ع) كه از كتاب شريف نهجالبلاغه استخراج شده است ارائه گردد.
چكيده: انتخاب مديران و كارگزاران اصلح چه در بخش دولتي و چه در سازمانهاي خصوصي داراي اهميت بسيار ميباشد. به منظور انتخاب اصلح، بايد معيارهايي وجود داشته باشد تا مديران و كارگزاران با آن معيارها سنجيده و ارزيابي شوند. با توجه به حجيت كلام معصوم(ع)، در اين مقاله سعي شده است معيارهاي مديران جامعه اسلامي از نظر حضرت علي(ع) كه از كتاب شريف نهجالبلاغه استخراج شده است ارائه گردد. معيارهاي به دست آمده، در سه دستة معيارهاي تخصصي، ارزشي و مكتبي دستهبندي شده است. در حالي كه معيارهاي تخصصي برانجام موفقيتآميز شغل دلالت دارند، معيارهاي ارزشي به ابعاد هنجاري عملكرد مديران ميپردازد و بالاخره معيارهاي مكتبي بر ضوابط خاص اسلام براي مديريت حكايت ميكند. اين دستهبندي از حيث ماهوي متفاوت با گونهشناسيهاي رايج بوده و از اين منظر، جزو دادههاي تحليل الگوي اسلامي براي مديريت به شمار ميآيد.
كليدواژهها: ارزشيابي ـ عليبنابيطالبعليه السلام، امام اول، 23 قبل از هجرت، 40ق. نهجالبلاغه ـ مديريت (اسلام).
مقدمه
آنچه در سعادت جامعه نقش اساسي دارد، شايستگي و جامع الشرايط بودن مديران و كارگزاران آن جامعه است. در سازمانها نيز موفقيت سازمان در رسيدن به اهداف و مأموريتهاي سازماني منوط به مديراني كاردان و لايق ميباشد. بنابراين انتخاب كارگزاران و مديران اصلح سزاوار توجه و بررسي فراوان است و بايد معيارهايي براي سنجش افراد و انتخاب ايشان در نظر گرفته شود. مسلماً معيارهاي سنجش در هر جامعه بايد متناسب با ارزشها و جهانبيني آن جامعه تعريف شود. جهانبيني مادي منحصر به جهان ماده ميباشد ولي در جهانبيني اسلامي، هم اين جهان و هم آخرت مورد توجه است. در جهانبيني اسلامي هدف صرفاً توليد بيشتر نيست بلكه هدف نهايي تعالي انسان و رسيدن او به جايگاه خليفه خدا بر روي زمين ميباشد. اين تفاوت در جهانبيني از تمايزات مديريت اسلامي با مديريت غربي ميباشد كه هر يك از اين دو ديدگاه معيارهاي سنجش خاص خود را دارند.
در مديريت اسلامي، بهترين مرجع براي يافتن معيارهاي مناسب سنجش افراد، قطعاً سخن معصومين(ع) ميباشد. سخنان اميرالمومنين(ع)، منبع ارزشمندي براي اين منظور است زيرا سخن آن حضرت به دليل معصوم بودن ايشان خالي از خطا و لغزش است. همچنين آن حضرت خود تجارب گرانقدري در زمينه خلافت مسلمين و همچنين فرماندهي در جنگها داشتهاند و بر سرزمين گسترده اسلامي آن زمان حكومت نمودهاند. اما آنچه از اهميت بيشتري برخوردار است علم لدني آن حضرت ميباشد كه از امتيازهاي خاص ائمه معصومين(ع) ميباشد. در اين مقاله سعي شده است معيارهاي مديران جامعه اسلامي از نظر حضرت علي(ع) كه از كتاب شريف نهجالبلاغه استخراج شده است ارائه گردد. معيارهاي به دست آمده، در سه دستة معيارهاي تخصصي، ارزشي و مكتبي دستهبندي شده است. گرچه اين تلاش ناچيز، قطرهاي از اقيانوس بيانتهاي معارف اهل بيت(ع) ميباشد.
اهميت تبيين صفات و خصوصيات مديران از ديدگاه حضرت علي(ع) را ميتوان به اين صورت توضيح داد كه در انديشه حضرت علي(ع) هيچ خطري براي جامعة اسلامي، همچون خطر بر سر كار آمدن افراد فاقد اهليت يا كمصلاحيت نيست. آن حضرت در نامهاي به مصريان كه با مالك اشتر فرستاد، هنگامي كه او را حكومت آن سرزمين گمارد، چنين هشدار داده است: «من بيم آن دارم كه نابخردان و نابكاران زمام امور اين ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گيرند و با صالحان به دشمني برخيزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند» (نهجالبلاغه: نامه 62).
اگر حساسيت مردم نسبت به صفات و شروط لازم براي زمامداران كاسته شود يا بيرنگ گردد، آنگاه هر بيصلاحيت و فاقد اهليتي ميتواند در ردههاي مديريتي قرار گيرد و تباهيها به بار آورد. امام علي(ع) چنين هشدار دادهاند: «بيگمان مردمان هلاك شدند آنگاه كه پيشوايان هدايت و پيشوايان كفر را يكسان شمردند و گفتند: هر كه به جاي پيامبر(ص) نشست، چه نيكوكار باشد و چه بدكار اطاعت او واجب است پس بدين سبب هلاك شدند» (دلشاد تهراني، 1377، صص 99-100).
خصوصيات و معيارهاي مديران در نهجالبلاغه را ميتوان به سه دسته زير تقسيم كرد:
الف) معيارهاي تخصصي: اين دسته از معيارها، براي انجام موفقيتآميز شغل لازم است. اين معيارها معمولاً بين مديريت اسلامي و مديريت غربي مشترك است. معيارهايي نظير تحصيلات، تجربه، سابقه كاري،...
ب) معيارهاي ارزشي: اين دسته از معيارها شامل مجموعهاي از رفتارهاي قابل قبول جوامع انساني ميباشد كه در اكثر جوامع ممكن است قابل قبول باشد و به نام ارزشهاي جهاني نيز شناخته ميشوند. مانند رعايت حقوق ديگران، گشادهرويي و ....
ج) معيارهاي مكتبي: معيارهاي مكتبي ريشه در مكتب اسلام و مديريت اسلامي دارد. جايگاه و مفهوم انسان در دو مكتب الهي و مادي، معيارها و ملاكهاي انتخاب افراد در مناصب و مديريتها را نيز شكل ميدهد به طوري كه در مكتب تيلوريسم به انسان به عنوان (گوريل باهوش) و در مكتب اسلامي به عنوان (خليفه ا?) نگريسته ميشود. در مديريت اسلامي هدف صرف توليد نيست و غايت، تعالي انسان ميباشد. همان تفاوتهايي كه بين مديريت اسلامي و مديريت علمي وجود دارد، به تفاوتهايي در معيارهاي انتخاب و انتصاب افراد منجر ميشود لذا در اسلام معيارهاي ارزشي و مكتبي اهميت و گستردگي فراواني پيدا ميكند.
1- خصوصيات و معيارهاي تخصصي
1-1- علم و دانش
در احاديث اسلامي همواره تأكيد شده است كه در انتخاب افراد به صلاحيت علمي و توانايي آنها دقت و توجه بيشتري شود و هرگز كساني را كه از نظر علمي ضعيفند و آگاهيهاي لازم را ندارند بر كاري نگمارند زيرا كه چنين كاري بزرگترين خيانت به جامعه اسلامي است. حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه، خطبه 172 ميفرمايند: «اي مردم همانا سزاوارترين مردم به اين امر (خلافت و زمامداري) كسي است كه تواناترين آنها بر اجراي امور و داناترين به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد» (خسروي، 1378، صص 39-40).
1-2- تجربه كاري
يكي از مؤثرترين عوامل موفقيت كارگزار و مدير در تشكيلات و سازمان، تجربه و سابقه كاري وي ميباشد. مدير و مسئول باتجربه، بسياري از نابسامانيهاي سازمان خود را سامان ميدهد و بالعكس مدير و مسئول بيتجربه و بدون سابقه، تشكيلات سازمان يافته را متلاشي و پراكنده خواهد نمود. امام علي(ع) در نامه به مالك اشتر ميفرمايد: «افراد با تجربه را به عنوان كارگزار انتخاب نما» (قوچاني، 1374، ص82).
1-3- حسن تدبير
حسن تدبير معياري ضروري براي زمامداران و مديران ميباشد. هيچ مديريتي نميتواند بدون تدبير درست راه به جايي ببرد و هر جا كه نابساماني و تباهي مشاهده ميشود بايد در جستجوي نوعي بيتدبيري در آنجا برآمد و اساساً از مهمترين عوامل فروپاشي سازمانها و دولتها سوءتدبير است. به بيان اميرالمومنين(ع): «چهار چيز دليل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حكومتهاست)، بدي تدبير و زشتي تبذير و كمي عبرت گرفتن و بسياري مغرور شدن» (غررالحكم).
همچنين آن حضرت فرمودهاند: «صلاح و سازمان زندگي تدبير است» (دلشاد تهراني، 1377، صص 255-256).
1-4- سعه صدر
از ويژگيهاي مهم مسئولان و مديران سعةصدر است، كسي داراي سعه صدر است كه از گشادگي روح و همتي عالي و انديشهاي بلند برخوردار باشد. سعة صدر موجب دورانديشي و واقعنگري مسئولان و مديران ميشود و اگر دولتمردان فاقد اين خصلت باشند از عهدة بسياري از مشكلات و نارساييها برنخواهند آمد. يك مدير اسلامي بايد بداند كه در مصدر امور با فراز و نشيبهاي گوناگوني مواجه بوده و براي دستيابي به اهداف تشكيلات، سختيهاي فراوان در پيش دارد و اگر حوصله، بردباري و بلندهمتي را سلاح خود نسازد در اثر فشارهاي جانبي و پيشامدهاي ناگوار حركات غيرمترقبهاي از خود نشان ميدهد كه بعضاً اعتبار مديريت و مسئوليت او را زير سئوال ميبرد. سعةصدر آنقدر مهم است كه حضرت علي(ع) آن را ابزار حكومت ميدانند: ?آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر? (احمدخاني، 1379، صص 127-132).
1-5- شايستگي و كفايت
در آئين اسلام مسند مديريت شايسته كسي است كه قدرت استفاده از ايمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. اميرالمؤمنين در نامه به مالك اشتر، يكي از شرايط واگذاري مسئوليتها را «كفايت» ميداند و ميفرمايد:
«اي مالك در به كارگيري كارمندان و كارگزاراني كه بايد زير نظر تو كار كنند هيچگونه واسطه و شفاعتي را نپذير مگر شفاعت «كفايت» و امانت را» (خسروي، 1378، صص 41-42).
1-6- نظم و انضباط
نظم، برنامهريزي و زمانبندي يكي از عوامل مؤثر در موفقيت مدير است، چرا كه مدير سازمان از سويي كارها و وظايف متعددي برعهده دارد و از سوي ديگر وقت او محدود است. امام علي(ع) در بخشي از عهدنامه خود به مالك اشتر ميفرمايد: «كار هر روز را همان روز انجام بده، زيرا هر روز كاري مخصوص به خود دارد» (خدمتي، 1381، ص 33).
همچنين آن حضرت در وصيت خود قبل از شهادتشان ميفرمايند: «سفارش ميكنم شما را به تقوي و نظم در امور».
1-7- حسن سابقه
امام علي(ع) سوابق كاري افراد را در گزينش مديران دقيقاً مورد توجه قرار ميداد. همچنين آن حضرت، كساني را كه قبلاً در حكومت ظلم و طاغوت داراي منصبي بودهاند و در گناهكاري شريك بودهاند، جهت تصدي جايگاههاي مديريتي شايسته نميدانند و در نامه 53 به مالك اشتر فرمودهاند:
«بدترين وزيران تو كسانياند كه وزيران واليان بدكار پيش از تو بودهاند و با آنان در گناهان همكاري كردهاند مبادا اينان صاحبان اسرار تو باشند زيرا كه ياران گنهكاران و برادران ستمكارانند، تو ميتواني به جاي آنان بهتر از آنها را بيابي، كساني كه نظريات و نفوذ آنها را دارند ولي وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمكاران و گنهكاران همكاري نكردهاند. اين مردان پاكدامن هزينه كمتري بر تو تحميل ميكنند و نسبت به تو مهربانترند و با بيگانه كم الفتترند، آنها را مخصوصان جلسههاي سري و انجمنهاي علني خود قرار ده».
1-8- داشتن پشتكار و دوري از تنبلي
سستي در انجام دادن امور موجب زير پا گذاشتن حق و عدم اجراي به موقع كارها و تضييع حقوق مردمان است. كندي در كارها فرصتهاي خير و غير قابل بازگشت را از بين ميبرد و به هيچ وجه نبايد در گردش امور سستي و كندي و كاهلي راه يابد و اين امر بايد با دقتهاي لازم عجين و همراه شود. اميرالمومنين علي(ع) چنين سفارش كردهاند: «در كارهاي خود بر افراد سست و تنبل تكيه مكن» (دلشاد تهراني، 1377، ص 372-375).
1-9- تند ذهني و داشتن حافظه قوي
مدير و مسئول بايد داراي حافظه قوي و ذهني توانمند باشد تا پرداختن به يك مسئله او را از ساير مسائل غافل نكند و پيچيدگي و حجم كارها، او را به فراموشي و اشتباه نياندازد. حضرت علي ( ع) در نامه به مالك اشتر چنين فرموده است: «كسي را برگزين كه در رساندن نامه كارگزارانت به تو يا رساندن پاسخهاي تو به آنان كوتاهي نكند و در آنچه براي تو ميستاند يا از طرف تو به آنان تحويل ميدهد، فراموشكار نباشد».
1-10- پاكي و صلاحيت خانوادگي
پاكي و اصالت و صلاحيت خانوادگي از جمله امور كلي است كه حضرت علي(ع) در گزينش و انتخاب بر آن تأكيد فرموده و آن را به عنوان ميزاني در كنار ساير موازين مطرح نموده است. آن حضرت به مالك اشتر توصيه مينمايد: «و از آنان كه گوهري نيك دارند و از خانداني پارسا و صالحند و از سابقهاي نيكو برخوردارند، فرماندهان را برگزين» (دلشاد تهراني، 1377، ص 294-295).
1-11- داشتن قدرت تشخيص و تجزيه و تحليل
امام علي(ع) در انتخاب مديران كشور، به مهارت ادراكي و تشخيص و تجزيه و تحليل مسائل آنان توجه كامل داشت و مديراني را بر ميگزيد كه در بحرانهاي پيش آمده خود راه حل مناسب را بيابند. لذا در معرفي مالك اشتر به ديگر فرماندهان نظامي به مهارت ادراكي و تشخيص و تجربه و تحليل مسائل توسط مالك اشتر، اشاره ميفرمايد: «من مالك اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهياني كه تحت امر شما هستند فرماندهي دادم، گفته او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد او را مانند زره و سپر نگهبان خود برگزينيد زيرا كه مالك نه سستي به خرج داده و نه دچار لغزش ميشود، نه در آنجايي كه شتاب لازم است كندي دارد و نه آنجا كه كندي پسنديده است، شتاب ميگيرد» (نهجالبلاغه: نامه 53) (خسروي، 1378، ص 108).
1-12- آينده نگري
«آينده نگري» و «دور انديشي» يكي از شرايط مديريت خردمندانه و منطقي است و مديريت بدون توجه به اين نكته مهم نميتواند سازمان را به سر منزل مقصود برساند. قبل از اقدام به هر كار بايد جوانب و زواياي مختلف آن مورد بررسي قرار گرفته و پيامدهاي احتمالي آن پيشبيني شود. مديراني كه قبل از اقدامهاي عملي، با آيندهنگري زواياي مختلف مسئله را بررسي كرده و امكانات و مقدمات لازم را پيشبيني ميكنند، تصميمهاي استوارتري ميگيرند و ميزان موفقيت و اثربخشي خود را افزايش ميدهند (خدمتي، 1381، ص 30).
آن حضرت در خطبه 154 فرمودند: «بينا دل خردمند، پايان خويش ميبيند و پست و بلند و نشيب و فراز خود را ميشناسد».
1-13- بلندي همت
هر چه انسان از همت والاتري برخوردار باشد، فعاليت و كارهاي بيشتر و چشمگيرتري انجام ميدهد و كارگزار بلند همت در كارها و مسئوليتهايي كه بر عهده گرفته است، بسيار موفقتر از دون همتّان ميباشد و اصولاً ارزش انسان بسته به همت اوست. حضرت علي(ع) در نامه 53 خطاب به مالك اشتر ميفرمايند: «با بلند همتان بپيوند» (قوچاني، 1374، ص 137).
1-14- قدرت و توانايي
يكي از ويژگيهاي مدير شايسته، داشتن قدرت و توانايي است. زيرا مدير قدرتمند و توانمند ميتواند در جهت رسيدن به اهداف سازمان حركت نمايد و هر گونه مانع را از جا بردارد. امام علي(ع) در نامه 61 به كارگزار نالائق خود، عدم قدرت و توانايي او را تذكر ميدهد و مورد ملالت قرار ميدهد.
1-15- استقامت در برابر مشكلات
مدير و مسئول مشاغل كليدي بايد در برابر فشار كار و دشواريها و فراز و نشيبهاي شغلي و تلخيها و سختيهاي آن چون كوه استوار و با استقامت و داراي عزم و ارادة پولادين باشد. حضرت علي(ع) در اين مورد در نامه 53 مالك اشتر فرمودهاند: «پس براي مشاغل كليدي از سپاهيان و لشگريان خود كسي را انتخاب و مسئول بنما كه در برابر دشواريها و پيشآمدهاي سخت و تلخ استوار باشد و مصيبتهاي بزرگ وي را از پا ننشاند. فردي باشد كه هنگام ناتواني و ضعف ديگران بر او ضعف و ناتواني غالب نشود و بر اثر بيخيالي ديگران بيتفاوت نگردد» (قوچاني، 1374، ص 136).
1-16- قاطعيت
قاطعيت و پرهيز از شك و ترديد از لوازم و شرايط اصلي موفقيت مدير است و پس از بررسي جوانب مختلف قضيه و مشورت با صاحبنظران، قاطعيت در اجراي تصميم و اجراي آن ضرورت دارد. دو دلي و عدم قاطعيت مدير باعث ميشود كه ترديد و ابهام و سردرگمي در همه بدنه سازمان سرايت كرده و كارها در زمان مناسب به انجام نرسد و سازمان به اهداف مورد نظر نرسد. امام علي (ع)، از شك و ترديد بيمورد نهي كرده و ميفرمايد: «علم خود را به جهل و يقين خويش را به شك تبديل نكنيد، وقتي دانستيد عمل كنيد و زماني كه يقين كرديد، اقدام نماييد» (نهجالبلاغه: حكمت 274) (خدمتي، 1381، ص 32).
1-17- شجاعت
شجاعت يكي از صفات مهم براي مديران ميباشد تا بتوانند از حق دفاع نمايند و عليه خلاف و ناحقي مبارزه نمايند. حضرت علي(ع) در نامه به مالك اشتر، به او ميفرمايد كه به اهل شجاعت بپيوندد و آنها را به عنوان كارگزار انتخاب نمايد: ?ثُمَّ اَلصِق بِذَوي… الشّجاعَه? (قوچاني، 1374، ص 137).
2- خصوصيات و معيارهاي ارزشي
2-1- سخاوت
گشاده دستي از عوامل محبوبيت انسان در جامعه است و قهراً موجب پيشرفت و موفقيت مدير در كار ميباشد. بنابراين امام علي(ع) سخاوت و گشاده دستي را از معيارهاي انتخاب مديران دانسته است كه البته اين صفت فقط در مسائل مالي خلاصه نشده و سخاوت در كار اخلاق، همكاري و انديشه و… را هم در بر ميگيرد. آن حضرت فرمودهاند: ?ثُم الصِق بِذَوي… السَّخا? (نهجالبلاغه: نامه 53) (قوچاني، 1374، ص 139).
2-2- وفاداري
وفاداري يكي از فضائل اخلاقي است كه عموم افراد بايد اين ويژگي را در خود تقويت نمايند. به ويژه لازمست مديران و كاركنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را براي دستيابي به اهداف سازمان به كار گيرند. امام علي(ع) در نامه 53 به مالك اشتر فرموده است: «سپس با فرستادن مأموران مخفي راستگو و وفادار، كارهاي آنان را زير نظر بگير» (خدمتي، 1381، صص 133-134).
2-3- تواضع و فروتني
مدير و مسئولي كه خود را خدمتگزار مردم ميداند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هيچ وجه در رفتارش با آنان برتري و سلطهگري وجود نخواهد داشت. اميرالمؤمنين(ع) در نامهاي كه به يكي از واليان خود نوشته، چنين فرموده است: «در برابر رعيّت فروتن باش» (دلشاد تهراني، 1377، ص 134).
2-4- تسلط بر خشم
كساني كه داراي مقام و منصب هستند هر لحظه ممكنست كه نيروي خشمشان طغيان كند و آنان را از حالت طبيعي و اعتدال خارج نمايد و با كاركنان با حالت خشم و غضب برخورد كنند و پيشآمدهاي ناگواري رخ دهد كه هم براي فرد و هم براي سازمان و جامعه مضر باشد. لذا لازمست كه صاحبان مقام و منصب و مديران داراي قدرت تسلط بر خشم و كظم غيظ باشند. اميرالمؤمنين(ع) در نامه به مالك اشتر فرمودهاند: «آن كس را فرمانده لشگريان نما كه از همه در علم و بردباري بالاتر باشد و از كساني باشد كه خشم او را فرا نگيرد و به زودي از جاي خود بدر نرود».
2-5- عدالت و انصاف
اميرالمؤمنين(ع) در جاي جاي نهجالبلاغه مردم و كارگزاران خويش را به اجراي عدالت توصيه ميكند. در نامه 53 خطاب به مالك اشتر فرمودهاند: «دوست داشتنيترين چيزها در نزد تو، در حق ميانهترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودي مردم گستردهترين باشد، كه همانا خشم عمومي مردم خشنودي خواص را از بين ميبرد، امّا خشم خواص را خشنودي همگان بياثر ميكند».
حضرت در جاي ديگري از فرمان تاريخي خود به مالك اشتر ميفرمايد: «انصاف برقرار كن ميان خدا و مردم، و خويشتن و دودمان خاص خود و هر كس از رعيت كه رغبتي به او داري و اگر چنين انصافي را برقرار نكني، مرتكب ظلم گشتهاي و كسي كه به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر كسي كه خدا با او خصومتي داشته باشد دليلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».
حضرت در نامهاي به فرمانرواي حلوان، اسود بن قطب مينويسد: «پس بايد كار مردم در حقي كه دارند در نزد تو يكسان باشد كه از ستم نتوان به عدالت رسيد» (احمدخاني، 1379، صص 101-109).
2-6- گشادهرويي
گشادهرويي از عوامل جلب محبت مردم و ماية ايجاد صلح و دوستي بين افراد ميباشد و مديران بايد در برخوردها گشادهروي باشند تا جو دوستي و همدلي در سازمان برقرار شود. امام(ع) در نامه 46 به يكي از كارگزاران سياسي خود ميفرمايد: «پر و بالت را برابر رعيت بگستران، با مردم گشادهروي و فروتن باش و در نگاه و اشارة چشم، در سلام كردن و اشاره نمودن با همگان يكسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند و ناتوانان از عدالت تو مأيوس نگردند».
2-7- ميانه روي در درشتي و نرمي
امام علي(ع) در تبيين اخلاق مديريت و شيوههاي برخورد مديران با مردم، عاليترين رهنمود را دارند تا مديران بتوانند مردم را جذب كرده و رابطة صادقانهاي با مردم داشته باشند. حضرت در نامه 19 به يكي از مديران فرمود: «همانا دهقانان مركز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلي تو شكايت كردند، من دربارة آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلي و بدرفتاري هستند زيرا كه ما با همپيمانيم، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز، رفتاري توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديك كردن يا دور نمودن رعايت كن».
2-8- امانتداري
هر كس در هر جايگاه و مرتبة مديريتي، امانتدار مردمان است و بايد اموال و حيثيت و شرافت ايشان را پاسداري كند. امام علي(ع) به مالك اشتر در اين باره سفارش ميكند كه دربارة اشخاصي كه ميخواهد برگزيند بدين امر توجه نمايد و با بررسي سوابق و عملكرد گذشتهشان ببيند آيا اهل امانتداري بودهاند يا خير. اميرالمؤمنين(ع) در نامهاي كه به برخي كارگزاران خود نوشته، چنين فرمودهاند: «كسي كه امانت را خوار شمارد و دست به خيانت آلايد و خويشتن و دينش را از آن منزه نسازد، درهاي خواري و رسوايي را در دنيا به روي خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود. و بزرگترين خيانت، خيانت به امت است و رسواترين تقلب، تقلب نسبت به پيشوايان مسلمان است» (دلشاد تهراني، 1377، ص 279).
2-9- رفق و مدارا
هيچ عاملي مثل«رفق و مدارا» نميتواند پيوندي عميق و اصيل ميان مديران و زيردستان ايجاد كند و همراهي آنان را تضمين نمايد. مديران جز با نرمي و ملايمت نميتوانند فاصلههاي ميان خود و كاركنان را بردارند، در اعماق دل آنها نفوذ كرده، آنان را با خود همراه نمايند. اميرالمؤمنين(ع) به كارگزاران خود توصيه ميفرمود كه در ادراة امور جامعه و تعامل با مردم، اصل رفق و مدارا و مهرباني را ملاك قرار دهند و حتي الامكان از برخورد شديد و تند بپرهيزند. ايشان در نامة 46 به يكي از كارگزاران خود ميفرمايد:
«در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن، اما آنجا كه جز با شدت عمل كارها پيش نميرود. شدت عمل به خرج ده و پر و بال خود را براي مردم بگستر و با چهرة گشاده با آنان رو به رو شو و نرمخويي با آنان را نصب العين خود قرار ده».
ضرورت و جايگاه ويژه مدارا و مهرباني در نگاه مديريتي امام علي(ع) تا آنجاست كه آن حضرت توجه به مدارا و رفق را حتي هنگامي كه برخوردهاي شديد اقتضاء ميكند ضروري ميداند و سفارش ميكند كه هنگام شدت و سختگيري نيز نبايد از مهرباني و عطوفت غفلت كرد. ايشان به همان كارگزار اينگونه سفارش ميكند:
«شدت و سختگيري را با كمي نرمش و مدارا در هم آميز» (خدمتي، 1381، صص 34-35).
به كارگيري رفق و مدارا در ادراة امور ماية پيوند درست زمامداران و مردمان است و بدين وسيله درهاي توفيق در تحقق برنامهها و سير به سوي اهداف گشوده ميشود. از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: «كسي كه در امور خويش رفق در پيش گيرد، به آنچه از مردم ميخواهد، نايل شود» (نهجالبلاغه: نامه 26). همچنين وارد شده كه: «هرگاه زمامدار شدي بايد رفق و ملايمت ورزي» (نهجالبلاغه: نامه 53) (دلشاد تهراني، 1377، صص 202-204).
2-10- عنايت به كاركنان
از خصوصيات بارز مديران و مسئولان اين است كه از مشكلات و معضلات شخصي و روحي كاركنان خود غافل نمانند. در نامة 53 به مالك اشتر فرمودهاند: «آنگاه به حد وافي نيازمنديهاي آنان را تأمين كن كه اين خود امكان ميدهد كه در اصلاح خويش بكوشند و از تصرف در اموالي كه در اختيارشان ميباشد بينياز گردند، حجت را بر آنان تمام ميكند كه عذري براي مخالفت با امر تو يا خيانت به امانت تو نداشته باشند».
حضرت در جاي ديگري از نامه به مالك اشتر ميفرمايد: «رحمت بر رعيت و محبت و لطف به آنان را به قلبت قابل دريافت ساز و هرگز درنده خون آشام بر آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت بشماري» (احمدخاني، 1379، صص 148-158).
2-11- صبر و بردباري
يكي از ويژگيهاي بارز افراد موفق، صبر و بردباري ميباشد. لذا مديران و مسئولاني كه ميخواهند پيروز و موفق باشند بايد به اين صفت نيكو متصف شوند.
حضرت علي(ع) فرمودهاند:
«انسان صبور، پيروزي را از دست نميدهد هر چند زمان آن طولاني شود» (حكمت 153).
آن حضرت در خطبه 190 خطاب به لشگريان چنين فرمودهاند: «بر جاي خود محكم بايستيد و در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد».
2-12- طرد سخن چين
يكي از مواردي كه باعث لغزش مديران ميشود، سخنچيني و بدگويي سخن چينان ميباشد و اگر مديري به اين سخنچينيها اهميت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصميمگيري نمايد، ممكن است عواقب جبران ناپذيري داشته باشد. حضرت علي(ع) در اين مورد ميفرمايند:
«در قبول سخن بدگويان شتاب مكن كه سخنچين فريبنده است گرچه در جامة خير خواهان درآيد».
2-13- طرد چاپلوس
حضرت علي(ع) در نامة 53 خطاب به مالك اشتر ميفرمايند: «بپرهيزيد از خودپسندي و از شگفتي در خويش و دربارة صفتي از اوصاف خود كه خوشايند توست. و بپرهيز از اين كه دلبسته آن باشي كه در ستايش تو از اندازه بگذرند همانا كه بهترين فرصت شيطان در اين احوال است تا نيكوكاري نيكوكاران را بر باد دهد». همچنين آن حضرت در جاي ديگري از همان نامه فرمودهاند: « و بايد كساني نزد تو برگزيدهتر باشند كه بيش از همه در روي تو سخن تلخ بر زبان آورند و ترا در آنچه خداي بر دوستان خود نپسندد، كمتر ياري كنند. به اهل پرهيز و راستي پيوند و آنگاه آنان را چنان پرور كه در ستايش تو از اندازه نگذرند و به باطل ترا در كاري بزرگ كه به تو نسبت دهند و تو آن كار را نكرده باشي، دلشاد نسازند، چه زيادهروي در ستايش، در دل خود بيني پرورد و آدمي را به تكّبر در آورد».
2-14- خوشبيني نسبت به ديگران
خوشبيني نسبت به مردم باعث ميشود تا مديران با مهر و سعه صدر بيشتر با مردم رفتار نمايند و سختگيري بيمورد ننمايد. امام علي(ع) در نامه 53 به جناب مالك اشتر ميفرمايد: «هيچ عاملي بهتر و قويتر از نيكي به رعيت و سبك ساختن هزينههاي آنان و ترك تحميل بر دوش آنان نيست پس بايد در اين باب كار كني كه خوشبيني به رعيت را بدست آوري». سپس در ادامه ميفرمايد: «زيرا خوشبيني رنج بسيار را از تو دور ميسازد» چنانچه انسان خوشبين به ديگران باشد هميشه اعصاب و افكار او در آسايش و راحتي است به خلاف اينكه اگر نسبت به ديگران بدبين و بدگمان باشد مرتب افكار او در اطراف نكات منفي و غير صحيح دور ميزند و مرتب در حالت جنگ دروني و گرفتار مسائل رواني و ناراحتي اعصاب خواهد بود. امام علي(ع) فرموده است: «به آنان كه بيشتر احسان كردي بيشتر خوشبين باش، و به آنان كه بدرفتاري كردي بدگمانتر باش» (قوچاني، 1374، صص 200-201).
2-15- عيبپوشي و پرهيز از عيب جويي
امام علي( ع) در نامه به مالك اشتر ميفرمايند: «و بايد كه دورترين افراد رعيت از تو و دشمنترين آنان در نزد تو، كسي باشد كه بيش از ديگران عيبجوي مردم است. زيرا در مردم عيبهايي است و والي از هر كس ديگر به پوشيدن آنها سزاوارتر است. از عيبهاي مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه كه آشكار شود، زيرا آنچه بر عهده توست، پاكيزه ساختن چيزهايي است كه بر تو آشكار است و خداست كه بر آنچه از نظرت پوشيده است، داوري كند. تا تواني عيبهاي ديگران را بپوشان، تا خداوند عيبهاي تو را كه خواهي از رعيت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر كينهاي را بگشاي و از دل بيرون كن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشيده داشتهاند، به تغافل زن و گفته سخنچين را تصديق».